اساتید مهدویت

مدرسه و پایگاه های علمی
مدرسه مجازی مهدویت
مهدویت در اخبار دربرگیرنده اخبار و گزارش رویدادهای مرتبط با آموزه مهدویت است. هم‌اکنون 62 نفر با این مجموعه مرتبط هستند.

انتشار ماه طايفه ( وي‍ژه تاسوعاي حسيني)

«ماه طايفه» كاري از گروه نشريه كانون مهدويت دانشگاه فردوسي مشهد به‌مناسبت فرا رسیدن تاسوعاي حسيني 1435قمری مي‌باشد.
از ابتداي خيابان تا جايی‌كه ديگر نگاه پايش فراتر نمي‌رفت و به درهاي بسته مي‌خورد، پرچم نصب شده بود. يعني اينكه خيابان هم لباس عزا به‌تن كرده بود. نيازي به توضيح نداشت. پرچمها و سياه نوشته‌ها يكصدا مي‌گفتند كه:«عزاي اشرف اولاد آدم است».
محفل عزاداري مثل هرسال در مسجد برپا مي‌شد. ديوارهاي مسجد سراسر آينه‌كاري بود و تصوير آدمي در آن شكسته مي‌شد. تمرين خوبي بود براي خردشدن.
بعد از نماز؛ زيارت عاشورا خوانده مي‌شد و بعد از آن سخنراني و نوحه و شورگرفتن و تعزيه‌خواندن.
هر شب روضه يكي از اولاد و ياران حضرت ثارالله را خوانده بود. روضه‌هايش بر مشام هر آدمي، بوي كربلا را مي‌رساند.
قصدش تنها خواندن مقتل و ريختن اشك در قدح چشم‌ها نبود. قصد تشنه كردن داشت. مي‌دانست لب‌هاي دل كه ترك بردارد، كار تمام است. پا تند مي‌كنند براي رسيدن به آب.
آنگاه مي‌شود آنها را لب چشمه برد و سيراب كرد و آب را در تمام شكاف‌هاي جانشان جاري كرد. بعد از آن چشم‌ها وارد ميدان مي‌شوند و كار خود را خوب بلدند، مي‌شوند چون رود و در بستر صورت‌ها جاري مي‌گردند.
شب نهم بود و بايد از مرد سي وپنج ساله سپاه حق مي‌گفت. هم او كه در جنگ صفين و در نوجواني كنار حضرت ابوتراب پدر، جنگ‌‎ها كرده بود و در شجاعت بي‌بديل بود و هم او كه همراه چند برادر حالا به نينوا آمده بود. انگار تمام رسالت عباس(ع) محصور مي‌شد در اين شب‌ها.
«يك نگاه به واژه عباس(ع) انداخت و كنارش پذيرش بي‌چون و چراي ولايت را گذاشت. نگاهي ديگر و كنارش معرفت را گذاشت.
از عباس(ع) گفت و كنارش صلابت را گذاشت.از عباس(ع) گفت و كنارش شهامت، رشادت و غيرت را هم گذاشت. و خيلي چيزهاي خوب ديگر كه بايد از سكينه پرسيد تا برايمان شرح دهد دل شرحه شرحه عمو را. بايد از سكينه پرسيد معني واژه عمو را. از حسين(ع) پرسيد معني حامي و ياور را.
عباس(ع) مايه روشنايي بود براي دل امام خويش، همچون آبي زلال.
عباس(ع) تا بود نگذاشت آب در دل امام زمانش تكان بخورد. تا بود يكپارچه اطاعت بود و رخصت.
عباس(ع) خودش را سر بريده بود در برابر حسين(ع). نمي‌شود قصه عباس(ع) را در مشك و آب و فرات خلاصه كرد.
بايد يك عباس گفت و فرياد زد مرد دين‌دار دين‌يار.»
سريع از هزار و چهارصد سال پيش خودش را رساند به اين دوران، به همين لحظه و دل‌هاي عزاداران هم، پاي به پاي دل او آمدند.
از امام زماني گفت كه هم اكنون حاضر است،غيبتي كه هست، ياراني كه هستند و الگويي چون ابوفاضل در ادب ، اطاعت و محبت كه جلوي چشمان همه‌ هست.
«بايد وارد ميدان شد، از نزديك طعم تيز دشنه فراق را چشيد، زخمي شد، تشنه شد و بهر آن «ماء معين» دويد. نمي‌شود سپاه حق را ديد و تنها براي مظلوميت‌شان دريا دريا گريست. حسين(ع) و ولايت؛ عباس(ع) و اطاعت همواره در رگهاي تاريخ در جريان است.»
درس امشبش را باهمين جملات تمام كرد. درسي كه تمرين زياد مي‌طلبد.
حالا جمعيت براي نوحه و سينه‌زني آماده مي‌شدند. حلقه اول تشكيل شد. بيتي كه زبان دل اباعبدالله(ع) بود:
«ابوالفضل با وفا علمدار لشگرم
مه هاشمي نسب امير دلاورم»
حالا اين چشم‌ها بودند كه حرف‌هاي زيادي براي گفتن داشتند. و من در اين انديشه كه مگر مي‌شود جايي از عباس(ع) گفت وحضور امام زمان(عج) را در آنجا احساس نكرد؟.... باور نمي‌كنم.
شایان ذکر است «ماه طايفه» كاري از گروه نشريه كانون مهدويت دانشگاه فردوسي مشهد به‌مناسبت فرا رسیدن تاسوعاي حسيني 1435قمری مي‌باشد.
آخرین ویرایش
در 1393/5/16 14:38 توسط زهره رجبی شیزری

مطالب پربازدید را ببینید
و یا به فهرست بازگردید.

بازگشت به ابتدای صفحه

تلفن
نشانی
9 - 02188998601
تهران، خیابان انقلاب، خیابان قدس، تقاطع ایتالیا، پلاک 98
پیامک
30001366